جاي بسي گلايه دارد كه سرزميني با قدمت طولاني و تاريخي و پر اهميت براي ايران اينگونه از غنا و سبك موسيقي خود دور شده است تا جايي كه ديگر تا 30 سال آينده شايد هيچ شعري و سبكي از ديار الموت باقي نمانده باشد . بسيار تاسف برانگيز است چرا با توجه به تحصيلات بالا مردمان الموت اين قسمت از فرهنگ و آداب الموت چنان تاريك مانده كه در هيچ جا هيچ يادي از آن نميشود.آيا داستان هاي شعر گونه افسانه وار همچون عزيز و نگار  نميتواند به سبك موسيقيايي تبديل شود ترانه هاي هرياللا و چندين ترانه محلي ديگر.بايد گفت دستمان را به سوي هنرمندان عرصه موسيقي دراز ميكنيم تا بتوانيم كمي از آداب از دست رفته مان را بازيابي و احيا كنيم.

در فرهنگ امردمان ايران زمين نوازش كردن كودكان از دير باز تاكنون مورد توجه بوده اما كم تر كسي به نوازشها پرداخته است.نوازش هاي مادرانه يا پدرانه از سوي عاطفه و مهر و محبت دروني و قلبي حس  آرامش و دوست داشتن را به طرف مقابل چه ميخواهد كودك باشد و يا بزرگ منتقل ميكند.در بين مردمان مردمان الموت كودكان را بسيار نوازش ميكردند و از آنا كه تعدد فرزندان زياد بود غالبا ً عمو با بردار زاده دايي با خواهر زاده و... هم سن و سال بودند . و نوازش هاي دست جمعي را ميتوان در آداب و رسوم ديد .  مثل نوازش عمو برار زا ر قربان كل شاخ ورزا ر قربان يك نوازش عاميانه بود . ادامه دارد ...........

بله چراغ زنبوري از وسائل روشنايي روستاي ما بود يادش بخير چقدر نور ميداد.

خجره....وسيله ايي براي هرس 

كتلوم يا كتلام مخصوص پشم ريسي در روستاي ما باب بوده

ددستگاه چادر شب بافي 

 

 

كتلوم ketelum : دوك پشم‌ريسي (پيش از پُر شدن)

 

 

كرمهتا شو(كر مهتاب شو يا كرمشو):به ساعاتي از شب گفته ميشود كه مهتاب در آسمان نور افشاني ميكند منتها لايه ايي از ابر آن را پوشانده.

واچوله در نيور:يعني زير حرفت نزن بازي در نيار 

بز بام ميبري:يعني كار سختي انجام ميدي

تي سري فدا:فداي سرت

وئوشت:هنگامي كه كسي  چيزي به سر گلويش ميپرد (گير ميكند)و شروع به سرفه كردن ميكند

 

دعاها : اللهی پیر شی ، خدا قوت ، خدا پسر بده ، عروسی بچه هایت ، عروسی

 

بخوریم .

 

قسم ها : به خدا ، به حضرت عباس ، به علی ، به سوی چراغ ، به آفتاب خسته ، به

 

این برکت ( اشاره به گندم ، نان و برنج )

 

نفرین ها : اللهی خیر از جوانیت نبینی ، برو برنگردی ، برو که نان سواره باشه تو

 

پیاده ، درد بی دوا بگیری ، خبرت بیاد ، گت تر نبی ( بزرگ تر نشوی ) ، بمیری ،

 

آتش بگیری ، قد ترا روی تخته بشویند ، مرده شو ببره

 

برگرفته از كتاب عقاب آشيان نوشته ايرج كاظمي وركي

گچلات يكي از كوه هاي عظيم گچي در دنياست كه اين كوه عظيم تشكيل شده از ميليون ها متر مكعب گچ ساخته شده كه به گفته كارشناسان معدن بعد از عمق صد متر اين كوه احتمالا ً به سنگ مرمر سفيد مييرسد كه ارزش جهاني دراد.گچ لات داراي چشمه آب تلخ است و از اراضي تحت پروانه چرا روستايان ورك ميباشد .توضيخات تكميلي به زودي درج ميگردد........از عزيزاني كه اطلاعات بيشتري دارند خواهشمندس ات براي پر بار كردن اين مطلب ما را ياري كنند.....

شب چره يا شو چره به تنفلاتي اطلاق ميشود كه بعد از شام براي سرگرمي خورده ميشد شب چَره ميتوانست ميوه مثل سيب پرتقال و ... باشد يا ميتوانست نخود كشمش تخمه انواع نقل و آجيل آلو و زرد آلو آلبالو خيس كرده سيفكئول(سيب خشك شده) انجير خشك و... باشد.

به همراه شب چره خاطره تعريف ميكردند به خصوص زير كرسي لذت خاص خودشو داره ويك جور تفريح به حساب مي آد.

از روستاي ورك كه ميگذريم و سراشيبي تند را به بالا ميرويم و از كنار روستاي ويكان عبور ميكنيم به سراشيبي ميرسيم كه انتهاي سراشيبي رودي جاري است كه اكنون تفرجگاه ديدني طارمتوسك ميرسيم ماشين را به داخل آب ميزنيم و سربالايي خاكي را شروع به رفتن ميكنيم به روستاي زيباي حسن آباد ميرسيم پياده ميشويم به خاطر اينكه جاده روستاي حسن آباد به زيور مرمت نشده و فقط شبيه جاده است به ناچار پياده ميرويم و يك ربع بعد به زيور ميرسيم آثار و شواهدي كه اينجا ده بوده است به سختي ميتوان ديد منطقه ايي با وسعتي زياد كه زمين هاي آن به دست مرمان ورك و ويكان و حسن آباد و بخش پايي كه به گرمارود زيور معروف است به دست مردمان گرماروود كشاورزي ميشود كه البته بخش گرمارود زيور آباد تر به نظر ميرسد.البته نشانه هايي از لوله هاي سفالي را ميتوان پيدا كرد كه گويا در زير اين خاك ها خانه هاي مدفون است كه هيچ كاووشي صورت نپذيرفته است.امام زاده قديمي تنها آثار پابجي اين روستاست .از شرايط زندگي در اين ده اطلاعاتي موسق در دست نيست اما به نقل از چند واسطه فردي حدود 10 سال پيش كه آن موقع 90سال داشته در جواني از پيرزني شنيده بوده كه اهل زيور الموت است(حدود زمان قاجار دوره مظفردالين شاه)و به دليل خشكسالي و حمله مارها مجبور به ترك ديار خود و رفتن به شمال ميكند.البته شايد زلزله يا سيل هم يكي از علت هاي خالي از سكنه شدن اين روستاست به هر حال ميشود با كاوش هاي باستان شناسي پي به اسرار اين ده قديمي برد. 

سرزمين من الموت از گذشته مورد توجه خاندان علوي قرار گرفته است زيرا تاريخ نشان ميدهد اين بخش از ابتدا امر شيعه بوده اند و برگي زرين بر تاريخ الموت دارد.طبق فرمايش امام خامنه ايي (ره) مردمان هميشه شيعه الموت كه نشان از اين واقعيت تاريخي دارد .حال با توجه به مهمان نوازي مردمان الموت و مدافع بودن در برابر باطل تعداد قابل توجهي از امام زاده ها را به سمت الموت كشانده و مورد تعقيب حكام وقت قرار گرفته و شهيد شده اند.از جمله امام زاده هاي معروف بين منطقه  و شايد گمنام در ايران ميتوان به امام زاده  در روستاي ديندرود اشاره كرد كه برادر تني امام رضا (ع) است و آقا مياندوآب معروف است.

امام زاده روستاي آتان ،وناش ، امام زاده سپهسالار خشكچال،امام زاده زيور كه بعد از روستاي حسن آباد قرار دارد .متاسفانه برخي از اين بقعه هاي متبركه مثل امام زاده زيور دچار فرسودگي بنا هستند و فضاي كوچكي دارند. و نياز مند توجه بيشتري از سوي اداره اوقاف دارد.

سید موسی زرآبادی (زاده:۱۲۵۶ قزوین - درگذشت:۱۳۱۴ قزوین) از علما و عرفای معاصر شیعه بود.ی در قزوین و در خانواده‌ای که نسب پدرش به زید بن علی می‌رسید متولد گردید. پدرش او حجة الاسلام و المسلمین سید علی زرآبادی قزوینی نیز از علمای قزوین بود. اجداد وی به شرح ذیل نیز از علما بودند: ۱. میرفاضل حسینی زرآبادی (م: ۱۱۹۵ ق)

۲. حاج میر بابا، فرزند میر فاضل حسینی (م: ۱۲۱۲ ق)

۳. سید میر بزرگ، فرزند میر بابا (م: ۱۲۳۰ ق)

۴. سید مهدی، فرزند میر بزرگ (م: ۱۲۷۰ ق)

۵. سید علی، فرزند سید مهدی (م: ۱۳۱۸ ق)

مادرش رقیه خانم نیز دختر عالم دینی، مولا کریم روغنی قزوینی بود.ی تحصیلات خود را در قزوین و تهران پی گرفت. اساتید وی به شرح ذیل بودند:

1. فیلسوف فاضل، میرزا حسن کرمانشاهی (م: ۱۳۳۶ ق)
2. فیلسوف و عارف، سید شهاب الدین شیرازی (م: ۱۳۲۰ ق)
3. فیلسوف و عارف، شیخ علی نوری حکمی (م: ۱۳۳۵ ق)
4. عالم بزرگوار، شهید شیخ فضل الله نوری (شهادت: ۱۳۲۷ ق)

   تالیفات [ویرایش]

   ۱. تقریرات فقه و اصول

   ۲. تعلیقه بر بخشی از رسائل

   ۳. حاشیه بر کفایة الاصول، ج ۱ و ۲

   ۴. حاشیه بر مطول، بخش علم بیان

   ۵. حاشیه بر منظومه سبزواری (۱)

   ۶. حاشیه بر منظومه سبزواری (۲)

   ۷. حاشیه بر شرح اشارات (بخش الهیات)

   ۸. حاشیه بر منطق اشارات

   ۹. شرح سلامان و آبسال ابن سینا

   ۱۰. رساله اعتقادات (عربی)

   ۱۱. رساله اصول دین (فارسی)

   ۱۲. رساله‌ای در توضیح حدیث ما الحقیقه

   ۱۳. رسائل و مجالس در موعظه و اخلاق

   ۱۴. رساله‌ای مختصر درباره «مشروطیت»

   ۱۵. رسائل و نسخه‌هایی مهم در انواع علوم غریبه

   مدفن وی در محوطه امامزاده شاهزاد حسین قزوین است.

   مستند زندگی وی [ویرایش]

   در مهر ماه ۱۳۹۰ فیلمی مستند که پیرامون زندگی وی ساخته شده بود رونمایی گردید

   ايشان از سلوك عرفاني خاصي برخوردار بودند و اصالتا اهل زر آباد الموت بودند.

ین کاروانسرا که ازکاروانسراهای شاه عباسی می باشد در 130 کیلومتری قزوین قرار دارد .کاروانسرای پیچ بن به پیشنهاد آقا حسین شعبانی و برادرانش محرمعلی و شعبانعلی . عبدالاحد باحمایت امیر اسد خلعتبری در زمانی که الموت جز ایالت تنکابن بود با همکاری کلیه اهالی ورکی های مفیم پیچ بن و روستا های سلج انبار و مران و عدهی زیادی از مردم الموت شرفی در آن زمان این بنا احداث شد.و آقا حسین شعبانی و برادران عهده دار کاروانسرا بوده اند که از رونق ویژه ای در آن زمان برخوردار بود.و تا خدود سال 1344 به دلیل ارتباط جاده ای الموت به قزوین رفته رفته کاروانسرا از رونق افتاده و متروکه گردید.محل جفرافیایی این مکان در گردنه پیچ بن به سلج انبار واقع شده است. وجود این کاروانسرا در انتهایی ترین نقطه الموت نشان از تردد مسافران وکاروانها در دوره های قبل می باشد. کاروانسرای پیچ بن درکنار جاده مالرو قزوین- تنکابن قرار دارد که درحال حاضر با عریض کردن این جاده در آینده ای نزدیک دوباره حرکت در آن آغاز خواهد شد. کاروانسرا از قطعه سنگهای بزرگ وملات ساروج وسنگ لاشه ساخته شده که با تغییر کاربری و تبدیل آن به سفره خانه سنتی به فضایی دلنشین و زیبا با مناظری تماشایی یکی از پرطرفدارترین مناطق الموت خواهد شد.

پس از آنكه ايده دانستني هاي الموت توسط اين وبلاگ ابداع شد با اقبال بسياري روبرو گشت و در بسياري از سايتها همين مطالب كپي شده و بعضا مطالبي به آن اظافه شده است خوب بهتر است با رعايت موازين اخلاقي با ذكر منبع به كپي برداري از اين سايت اقدام فرماييد با تشكر.

آيا ميدانيد الموت داراي 5 زبان مختلف است؟!

آيا يدانيد الموت با زبان هاي تركي ، كردي :تاتي :گيلكي ،فارسي،صحبت ميكنند؟!

آيا ميدانيد الموت با توجه به وسعت كمش بيشترين تعداد تحصيلكرده را در سطح كشور و رده هاي بالاي دواير دولتي و خصوصي دارد؟

آيا ميدانيد هيچ وزارتخانه ايي نيست كه الموتي ها در آن نباشند؟

آيا ميدانيد هيچ ارگان دولتي خالي از نيروهاي الموتي نيست؟

آيا ميدانيد الموت هميشه مورد توجه گردش گران خارجي قرار داشته و ميتواند به قطب صنعت توريسم ايران تبديل شود؟

آيا ميدانيد گراز 90 درصد كشت زراعي مردم منطقه الموت را مختل كرده ؟ 

آيا ميدانيد  در الموت پلنگ زندگي ميكند و از گونه هاي نادر است؟

آبا ميدانيد اين مطالب از سايت روستاي ورك برگرفته شده است؟

آيا ميدانيد www.verk.rozblog.comهمواره آماده به اطلاع رساني به شماست؟

آِيا ميدانيد برخي از مسولين برجسته كشوري اهل الموت هستند اما بدون اجازه نميتوانيم نام آنها را ذكر كنيم؟!

آيا ميدانيد الموت قطب توليد دارو در دنيا بوده است؟

آيا ميدانيد الموت در زمان قاجار بنا به رسم به يكي از شاهزاده هاي قاجار فروخته شد و دژي در زوارك به پا كرد و اين دژ توسط مردم روستاهايي نظير ورك زوارك و .... خراب شد و شاهزاده ملعون را آواره ساختند؟

آيا ميدانيد الموت معدود جاهايي است كه زير سلطه شاهان قاجار نرفت؟

آيا ميدانيد بايد براي ما مطلب بفرستيد؟!!!!!! 

 

با توجه به افزايش سفر ها به مناطق بكر الموت بايد مسولين استان به فكر باشند كه بلايي كه سر طبيعت برخي از مناطق پربيننده آمده بر سر الموت دوباره تكرار نشود.با تعبيه مناطقي جهت دفن زباله ها در مناطق دور دست و يكپارچه سازي جمع آوري زباله توسط دهياري هاي الموت و بخش داري منطقه بايد حركتي قوي تر در اين سو انجام شود.قرار دادن سطل هاي زباله و تخليه روزانه آنها در هريك از منطقه هاي الموت بخصوص در درياچه اوان قلعه حسن صباح روستاي پيج بن كه طبيعت بكر و گردش گر پذير هست صورت بگيرد و الزاما براي داشتن محيطي پاك در روستا هاي منطقه بايد تلاش كرد.چراكه از اين گذر حساس اگر بي توجه عبور كنيم با بازگشايي و افتتاح جاده ارتباطي  قزوين - الموت-تنكابن خيل عظيمي از مردم رهسپار منطقه ميشوند و در صورت نبود امكانات رفاهي لازم در منطقه همچون سرويس بهداشتي ،محل اسكان،سطل زباله ،جمع آوري و معدوم سازي زباله ها ،الموت بعد ازگذشت چند سال طبيعت خود و بكر بودن را از دست خواهد داد.خواهشا ً مسولين قبل از بازگشايي راه ارتباطي به فكر باشند.

حسن صباح از ایرانیانی بود که در دوره سلجوقی قیام کردند وی از مخالفان سرسخت تسلط اعراب بر ایران بود. مذهب وی و پیروانش اسماعیلیه بود که شاخه‌ای از پیروان امامان است با این تفاوت که اینان به هفت امام اعتقاد دارند و امامت را بعد از امام جعفر صادق حق فرزند وی اسماعیل دانسته و او را مهدی موعود (امام زمان) و امام آخر می‌دانند. مرکز قدرت اینان در مصر بود که خلفای فاطمیمصر این مذهب را در این کشور رسمی اعلام کرده بودند.

 

زندگی

حسن صباح نیز که اسماعیلی بود به مصر رفت و آنجا با حکیم ناصرخسرو قبادیانی و خواجه موید الدین شیرازی ملاقات کرده سپس به ایران آمد و از آنجایی که کلامی آتشین و پر نفوذ داشت روز بروز بر طرفدارانش افزوده شد. بعد از یک دوره طولانی و تسلط بر منطقه الموت و قلعه‌های زیادی در سراسر ایران با اعلام قیامه القیامه که در واقع شورش بر علیه خارجیان در ایران بود سرانجام توانست برخی از شهر‌های ایران را تصرف نموده علنا بر ضد ملکشاه سلجوقی و وزیرش خواجه نظام الملک طوسی که با اسماعیلیان شدیدا مخالف بود به مبارزه برخیزد و از این کار دو هدف داشت: هدف اول و اصلی آزاد کردن ایران از زیر سلطهٔ اعراب بود و هدف دوم ترویج مذهب اسماعیلی در ایران. شیوهٔ حسن صباح در از بین بردن مخالفان کشتن مستقیم افراد به همراه جانفشانی قاتل (یعنی همان چیزی که امروزه ترور مینامیم) بود. فداییان باطنی، بسیاری از سران سلجوقی را کشتند و این کار در زمان جانشینان وی از جمله کیابزرگ امید ادامه دادند. نهضت آنان نزدیک به ۹۵ سال ادامه داشت تا اینکه هلاکوخان شعلهٔ این جنبش را که از درون به فساد کشیده شده بود خاموش کرد و آخرین رهبر آنان را که رکن الدین خورشاه نام داشت به قتل رسانید.

مکتب صباح که به الموتیان نیز شناخته می‌شد، به نام حشیشیون (حشاشین)معروف بود که ریشهٔ کلمهٔ Assassin در زبان انگلیسی نیز از همین مکتب است. این فرقه اولین سازمان تروریستی شناخته شده در تاریخ بشر است آنها اولین افرادی بودند که هدف را برتر از وسیله می‌دانستند و به خود اجازه می‌دادند با تظاهر و تزویر، به سازمان دشمن نفوذ کنند و به همین خاطر بود که سالها هیچ ارتشی نزدیک الموت هم نشد زیرا که همواره عوامل الموتیان در ارتش نفوذ کرده و فرماندهان آن را به قتل می‌رساندند. این فرقه در ده سطح طراحی شده بود و به افراد در سطوح پایینتر گفته می‌شد که قرآن علاوه بر معنای ظاهری معانی عمیق تر و نهفته‌ای نیز دارد. پیروان حسن صباح حشاشین خوانده می‌شدند، زیرا در آن زمان حشیش به معنی دارو و حشاش به معنی دارو فروش و حشاشین جمع عربی حشاش می‌باشد. در آخرین سطح (امامت)، فرد همه چیز را حتی تجربه‌های شخصی خویش را تنها در صورتی می‌پذیرد که عقل بر آن حکم دهد. عقاید بدین حد سخت گیرانه تنها در عده‌ای از اندیشه‌های بودایی دیده می‌شود. حسن صباح عقیده داشت همهٔ افراد توانایی رسیدن به بالاترین سطح را ندارند و بنابراین بیشتر افراد را در رده‌های پایین و برای اطاعت از اوامر خویش نگاه می‌داشت. در دوره سینان جانشین صباح، وی به دو تن از زیردستانش دستور داد که خود را بکشند و آنها خود را از دیوار به پایین پرتاب کردند که این واقعه در تاریخ ثبت شده‌است. بسیاری از سازمانهای زیرزمینی مانند Illuminati و Free Masons شیفتهٔ حسن صباح و سازماندهی او بوده‌اند.

در افسانه‌ها از حسن صباح، عمر خیام و خواجه نظام‌الملک به عنوان سه یار دبستانی یاد شده‌است که صحت این ادعا مورد تردید است.

 

مذهب باطنی

طرفداران حسن صباح به او اعتقاد بسیار داشتند و دستوراتش را کاملاً اجرا می‌نمودند. پس از مدتی حسن صباح خود را مهدی موعود معرفی کرد و کم کم شاخه‌ای از اسماعیلیه بوجود آمد که باطنی نامیده شد، اما دشمنانشان آنها را ملحد (کافر) می‌نامیدند. آنها علاوه بر مهدویت حسن صباح معاد را قبول نداشته معتقد بودند که انسان‌ها با مرگ نابود می‌شوند و آنچه به عنوان اجر نیک و بد ذکر شده در مورد نام نیک یا بدی است که از آدمیان باقی می‌ماند. علت نامیده شدن آنها به باطنی دو مورد ذکر شده:

1. چون طرفداران حسن صباح دین خود را مخفی می‌کردند به باطنی معروف شدند.

1. آنها معتقد بودند که آنچه را که در دین‌شان به آن اعتقاد دارند از باطن قرآن و معانی درونی دین برداشت می‌کنند و بنابراین باطنی نامیده شدند.

افسانه‌های فراوانی که در مورد حسن صباح ساخته شده

از آنجایی که حسن صباح یک دین جدید را ترویج می‌کرد و با خلفای عباسی و حکام سلجوقی دشمن بود، بنابراین در ایران مخالفان بسیاری پیدا کرد و خلفای عباسی بر ضد او رسالاتی سرشار از دروغ منتشر می‌کردند و او را فردی خونخوار و ستمکار معرفی می‌نمودند. مخالفان حسن صباح منتشر کردند که حسن صباح با حشیش هواداران خود را از حال طبیعی خارج می‌کرده به کارهایی مثل ترور وا می‌داشته‌است. همچنین افسانهٔ پیمان دوران کودکی خیام و خواجه نظام‌الملک و حسن صباح جز برای این ساخته نشده که انگیزه حسن صباح از این قیام را دشمنی شخصی با نظام الملک جلوه دهند. باطنیان شخصی را مامور به قتل خواجه نظام‌الملک کردند ولی زمانی که فرد مذکور نزد خواجه رسید ناگهان غلام ۱۵-۱۶ ساله خواجه به وی حمله ور شد و با ضربات دشنه او را از پای در آورد. ترور خواجه ۲ محرک داشت یکی خود ملکشاه سلجوقی و دیگری خواجه حرمسرای ملکشاه.

 

عزيز و نگار دو عاشق و معشوقه ديار الموت هستند كه در وادي عشق رنجهاي بسيار كشيده و سرگذشتي بس طولاني و غمناكي دارند.نگار دختري بود اهل روستاي  بالاروچ الموت و  عزيز  مردي از اهالي طالقان اين دو آنقدر يكديگر را دوست داشتند كه از روايات مختلفي كه از آنها گفته ميشود ميتوان آنها را با شيرين و فرهاد و بيژن و منيژه و ... مقايسه نمود.

در زير سعي ميشود تا آنجايي كه امكان دارد اشعار و نثر مربوط به اين داستان آورده شود. گفتني است كه كتاب عزيز ونگار هم در قديم به چاپ رسيده ولي نسخ كمي از آن بدست مردم ديده ميشود.

در بالاروچ خروس نميخواند؟!

شايد چنيدن بار اين روايت را شنيده باشيد كه در  روستاي بالاروچ خروس نميخواند و اين عدم خواندن خروس را مربوط ميدهند به زماني كه وقت سحر عزيز با هزار راه دشوار مسافت طولاني را براي ديدن نگار ميپيمايد و لحظه ديدار اين دو خروس ندا سر ميدهد و پدر نگار متوجه شده و او فرار ميكند و نفرين اين دو عاشق نسبت به خروس  باعث اين امر شده  كه چرا بي وقت خوانده است.البته سعي ميشود در روزهاي آتي اشعار اين داستان از كتاب عزيز و نگار استخراج شده و به حضورتان تقديم گردد.

شب نشيني عبارت است از ديد و بازديد شبانه بعد از شام براي به جا آوردن سله ارحام . كه در قالب روستا ها اين شب نشيني ها جذابيت خاص خودش را داشت .شب نيشيني هايي كه در قديم انجام ميشد دور از تجملات و زرق و برق بود چيپس و پفك و دلستر جايي نداشت.

زمان شروع شب نشيني زماني بود كه پرنده روشنايي از مغرب پر ميكشيد.

آفتاب تازه غروب كرده بود شام هم خورده بوديم و تازه مادربزرگم فانوس را روشن كرده بود .هم همه ايي بين اعضاي خانه  بپا شد صحبت آن شد كه برويم شب نشيني. شب نشيني با بوي گردسوز هاي قديمي و با طعم نخود و كشمش .به خانه فاميلمان رفتيم كرسي را تازه آتش ريخته بودند هوا كمي سرد بود.تازه اوايل آذر بود و برف زمستاني همه جا را فراگرفته بود .تا يخ هاي پاهايمان زير آتش كرسي باز شود چايي آورده شد هوا تازه تاريك شده بود سكوت كوهستان البرز را فراگرفته بود اما در خانه فاميلمان آن شب پر از صحبت بود و حرف و كلي مطلب براي گفتن.خانوم ها درمورد دوختن لحاف حرف ميزدند مادر بزرگم ميگفت لحاف كرسي جديدي بايد بدوزد تازه پاييز بود، چند من پشم از پيج بن آورده بودند.پدر بزرگم هم با فاميلمان در مورد مخاطرات گذشته ميگفتند كه در گذشته چگونه گوسفند نگه ميداشتند. از پنجره كوچكي كه در اطاق بود نگاهي به بيرون انداختم برف زيبايي در حال آمدن بود انگار ننه سرما تازه داشت وارد محل ما ميشد. كمي بذله گويي هاي پدر بزرگم بود كه باعث خنده جمع ميشد و هواس خانوم ها را پرت ميكرد.زن فاميلمان رفت از انبار از داخل صندوق سيب باغشان را آورد با نمك و گلپر همه شروع به خوردن ميوه كردند.

 

اين مطلب در حال ويرايش است

لطفا ًنظرات خود را براي ما ارسال كنيد تا مطلب زيبايي درج شود

الموت منطقه ایی در البرز میانی که بسیار از نوع تنوع زیستی متنوع بوده و حائذ اهمیت میباشد از جانوران شاخص این منطقه میتوان به خرس  خرس قهوه‌ای نوعی خرس بزرگ است که در بسیاری از مناطق آمریکای شمالی و شمال اورآسیا پراکنده است. وزن این گونه از ۷۰ تا ۷۸۰ کیلوگرم متغیر است و بزرگ‌ترین زیرگونهٔ آن خرس کودیاک در قامتی هم‌اندازهٔ خرس قطبی با وی بر سر عنوان بزرگ‌ترین گونهٔ خرس و بزرگ‌ترین حیوان شکارچی روی زمین رقابت می‌کندکه این خرس در منطقه الموت نیز وجود داشته و از جمعیت قابل توججهی برخوردار است.

گرگ:

گُرگِ خاکِستَری (نام علمی: Canis lupus) که گاهی بطور خلاصه گرگ نامیده می‌شود یکی از پستانداران گوشتخوار و گونه‌ای از سگ‌سانان است.

در ایران هم گرگ‌های مختلف وجود دارد ۱ نمونه آن گرگ خاکستری ایرانی می‌باشد. گرگ سگسانی است بزرگ شبیه به سگ با دم افتاده. رنگ گرگ متغیر است ولی بطور کلی خاکستری و زرد یا قهوه‌ای مخلوط با موهای سیاه می‌باشد. بصورت یک خانواده یا گله‌ای که از چند خانواده تشکیل شده دیده می‌شود. معمولاً در روز شکار می‌کند، بویژه صبح زود به گله گوسفندان حمله می‌کند، و گاهی هم شبها به آغل گوسفندان حمله می‌کند.که در منطقه الموت وجود دارد و نژاد های دیگر با پلاک نیز در طبیعت این منطقه رها سازی شده است

گراز:گراز یا خوک وحشی اورآسیا نوعی خوک است که نیای بیشتر خوک‌های اهلی به‌شمار می‌رود. این حیوان بومی بیشتر مناطق شمالی و مرکزی اروپا، نواحی مدیترانه‌ای (از جمله کوه‌های اطلس در شمال آفریقا) و بیشتر مناطق آسیا است.که در منطقه الموت باعث از بین رفتن کشاورزی منطقه شده و هیچ نهادی پاسخ گو این مساله نیست.

عقاب:آشیانه اصلی آن الموت است همانطور که از نام الموت آشکار است آشیانه عقاب است .

 

تب كاچ باز ي محلي و مرفح مردمان الموت بخصوص روستاي ورك در ايام نوروز است.معناي لغوي آن تب به معناي توپ و كاچ به معناي چوب است.با تعداد نفرات نامعين ميتوان بازي كرد.خلاصه كلام يه بازي شبيه بيس بال آمريكاست شايد از ما دزديده باشن!توپ اندازه توپ تنيس چوب هم به اندازه چوب بيس بال قسمت انتها و ابتدا زمين را مشخص ميكنند و انتهاي زمين را اصطلاحا ً گَل ميگويند.بازي شروع ميشود به قيد قرعه يك تيم صاحب توپ و چوب ميشود و يكنفر از تيم مقابل براي پرتاپ توب يا تب كنار بازيكن حريف قرار ميگيرد توپ را به موازاد عمود خود بالاي چوب به آرامي پرتاب ميكند و حريف با چوب به توپ ضربه زده و نفرات ديگر به سمت انتهاي زمين ميدوند اگر توپ در آسمان را حريف بگيرد جاها عوض ميشود و اگر نتواند توپ را بگيرد بازي ادامه ميابد و در زبان محلي اصطلاحا ميگويند گَل بپسي يعني پوسيده شد انقدر نتونستيد بگيريد در هنگام دويدن توپ را بايد برداشته و با نشانه گيري به بدن حريف بزند.اين بازي در ۱۳ بدر پاي ثابت بازيها در همه جا كه الموتي ها باشند هست. 

هَرياليالَلا هَريالَلالِه يعني چي؟

يك نوع پيام شاد باش به مناسبت عروسي است.

سبك خواندن اين شعر به اين صورت است كه در عروسي ها ميخوانند و سبك شيوايي دارد و با خواند اين سر بيت همه پاسخ هَرياليالَلا هَريالَلالِه  ميدهند و دست ميزنند.

هَرياليالَلا هَريالَلالِه 

نوعي پيام شاد باش به مناسبت عروسي

زما را بين زما ر بين زمار

داماد و ببينيد داماد و ببينيد

زما افشان هكرد موي سياه ره

چگونه موهاي خودش را افشان كرده است

هَرياليالَلا هَريالَلالِه 

هَرياليالَلا هَريالَلالِه هَرياليالَلا هَريالَلالِه هَرياليالَلا هَريالَلالِه هَرياليالَلا هَريالَلالِه هَرياليالَلا هَريالَلالِه 

ادامه دارد........

بهمن جان ته ره خدا بيامرزه .هي كي دبيي اصلاً؟ما رياد وكت تي ماشيني همراه ميشيم الموت گاراژي دل فارسي اسم مينويشت خانمان جور ميشين صندلياني سر مينيشتن مردكان همه راست مياستان تا ورك يكي كنسولي سر يكي باربندي سر .قسطين لاري قهوه خانه كه ميرسيم ۲ ساعتي تو راه دبييم .اوجه ميداشيتي فارسي ور مردم صبانه ميخوردن راه ميكتي اين پيچاني سر  ميشيي تا الموت . ميشيم اول گرمارود ميرساندي  ما ره يه جا ميداشتي وميگردستي ما ره ميرساندي ورك.بهمن جان تي ماشين هم وانت به هم سواري ته كه مردمي به گپ نداشتي شب نصف شوم به ،مردمه ميرساندي.من وچه بيم دايمي عروسي وقت ته ماشين عروس بيي چندتا تي ماشيني سقف ما وچان بكوتانديم.چه بوقي ميزيي محلي دل .تي ماشين دراي گلو كه جور ميامه معلوم به.مردم تي ماشيني به شعر بزيبين

بهمني ماشين ،قورازه ماشين،اويي دل بنيشين ،سيليكان جور شين .اه بگو

كسي دني الموتي دل تي ياد نكو ته ره خدا بيامرز نرسانه.خدا رحمتت كنه

هر جا ميشی هرمقامی که ميرسی........................هواسِتْ بُو اَلموتی گَبّ يادتِ نُشُو

 

خبر فوري::::- يك عدد كشتي عبوري از مناطق آبهاي آزاد رد شد يه هو لنگرش گير كردو سيم اينترنت پاره شد اصلا نگران نباشيد مهندسان آي تي از نشت اطلاعات به آبهاي آزاد و آلودگي دريا جلوگيري كردند وگرنه سلامتي هزاران ماهي تهديد به مرگ ميشد از بس كه اين اينترنت آلودست؟!!

 

خبر داغ داغ::::-به آقايان فوتباليست محترم توصيه ميكنيم زير پيراهناي اصلي شون بعضي توانمندي هاي نظامي ايران و بنويسن تا يه بچه پا نشه هواپيمايي كه چند برابر بهشون فروختن و زير پيراهنش بنويسه و به رخ ما بكشه.پيشنهاد ميشه از شهاب ۳ يا قادر يا .... استفاده كنيد تا بفهمن ما خودمون چيزايي داريم كه خودمون با دست خودمون ساختيم و در راهش شهيد داديم.

 

خبر فوري::::-مطالب فوق جنبه طنز داشته و هدف نقد سازنده ميباشد نه آب ريختن در آسياب دشمن

 

با سلام شعر به زبان مردمان  الموت

شعري كه در زير آورده شده بيانگر آداب و رسوم و فرهنگ  و رنج ها مشقت هايي است كه شاعر(به زبان مردم)كشيده و ياد آنروزها را در الموت بازگو ميكند كه اين موارد در صفحه تاريخ دچار مرور زمان شده و شايد خيلي از آن ها ديگر تكرار نميشود و روبه فراموشي است.به زودي معني شعر درج ميگردد

ما همه پيرو ولايتيم فداييان رهبريم

هرچند مشكلاتي در ايران وجود دارد و ذره ذره رفع خواهد شد ولي ايران در دنيا غرور دارد زنده باد  سرداران اسلام و ايران اسلامي درود خدا بر رهبر فرزانه انقلاب .شما را به صحبت هاي سردار وحيدي جلب ميكنم

از سمت چپ نفر دوم

با ثبت نام در سايت ورك عضو انجمن مجازي الموت شويد

از تمامي الموتي هاي عزيز در اقصا نقاط ايران و جهان تقاضا ميشود به جمع ما بپيوندند