آغاز فعالیتهای سیاسی
نورالدین برادر میرعماد الموتی از متهمین عضویت در حزب توده و گروه 53 نفره در زمان رضاشاه بود. وی هیچگونه ارتباطی با حزب کمونیستی نداشت؛ اما در سال 1316ش. دستگیر و در شرایط نامساعدی زندانی شد و قریب 4 سال در زندان به سر برد و پس از شهریور1320 به دنبال سقوط رضاخان و آزادی زندانیان سیاسی گروه 53 نفری آزاد شدند و با تشکیل حزب توده ایران الموتی به حزب پیوست و علاوه بر عضویت در کمیته اجرایی حزب به سمت دبیر کل و عضویت کمیسیون نظارت و تفتیش برگزیده شد.[3] پس از کنگره اول الموتی هر چند دبیر اول حزب بود و حق امضاء داشت؛ ولی رهبر حزب نبود و این وظیفه را دکتر بهرامی و ایرج اسکندری برعهده داشتند. در سال 1324 که الموتی شانس عضویت در کمیته مرکزی را در سازماندهی جدید از دست داده بود از حزب خارج شد، وی پس از خروج از حزب توسط علی امینی داماد وثوقالدوله به عنوان قیم فرزندان کوچک وثوقالدوله برگزیده شد و از این طریق درصد معینی از اموال را میگرفت و ثروت قابل توجهی به دست آورد.[4]
الموتی در مهرماه 1320 بعد از آزادی زندان، فعالیتهای قضایی خود را در دادگستری آغاز کرد[5] و ظرف چند سال مشاغل مختلفی را احراز نمود تا سرانجامرییس کل تصفیه و ورشکستگی شد، در این سمت بود که پس از فوت وثوقالدوله؛ امین ترکه و وارث او گردید و در کمال صداقت و درستی این وظیفه را انجام داد و وارث هم برای او خانه باغی تهیه کرد و او از مستاجری و دربه دری نجات یافت.[6]
عرصه سیاست و اقدام اساسی او
در سال 1337 که دکتر محمدعلی هدایت به وزارت دادگستری منصوب شد، الموتی را به مستشاری دیوان عالی تمیز ارتقا داد. بعد از اعتصاب معلمان در اردیبهشت 1340 و وقایعی که به استعفای شزیف امامی از مقام نخست وزیری انجامید، شاه برای جلب رضایت امریکاییها دکتر امینی را مامور تشکیل کابینه کرد. شاه سالها بعد به صراحت گفت که تحت فشار امریکاییها مجبور به انتصاب دکتر امینی به نخست وزیری شدم، امینی پس از اعلام مجلس پس از 20 اردیبهشت 1340 اعضای کابینه خود را به شاه معرفی کرد لیست اسامی وزیران او شگفت افرین بود وزیر ارشد او نورالدین الموتی وزیر دادگستری بود.[7] اولین تصمیم کابینه امینی ممنوعالخروج کردن تمام مقامات سابق بود. او پس از چند نطق جنجالی درباره ورشکستگی اقتصادی کشور و خالی بودن خزانه و فساد مسئولین کشور دستور توقیف عدهای ار مسئولین و مقامات برجسته دولتهای پیشین را داد، همزمان با این اقدام وی الموتی وزیر دادگستری نیز علاوه بر اینکه تشکیلات دادگستری را زیر و رو کرد، یک قاضی معروف تودهای به نام شهاب فردوسی را به معاونت خود برگزید. الموتی چند مصاحبه جنجالی برپا نمود و در یکی از مصاحبههایش به مناسبت اعلام جرمی که سپهبد حسین آزموده دادستان سابق ارتش علیه دکتر امینی کرده بود و وی را (آیشمن ایران)[8] نامید و دستور توقیف او را داد[9].
الموتی برای تصفیه دادگستری و مجازات کسانی که به بیتالمال شبیخون زده بودند دست به اقدامات حادی زد، از جمله دکتر اسدالله مبشری را به ریاست بازرسی کل کشور و احمد صدر، حاج سیدجوادی را به دادستانی تهران و بنیفضل را به دادستانی دیوان کیفر منصوب کرد. از بین نظامیان سپهبد علوی مقدم وزیر سابق کشور سرلشکر ضرغام وزیر پیشین دارایی و سپهبد کیارییس اداره دوم و سرتیپ نویسی رییس شیلات توقیف و به محاکمه کشیده شدند[10] ابوالحسن ابتهاجرییس سازمان برنامه و بودجه ،فتحالله فرزند شهردار سابق تهران و محسن فروغی مهندس مشاور کاخ سنا نیز بازداشت شدند و محاکمه شدند، غیر از این عدهی زیادی نیز تحت تعقیب قرار گرفتند، الموتی در برکناری سپهبد آزموده نقش اساسی داشت. وی با قاطعیت برنامه اصلاحی خود را تعقیب کرد؛ ولی با کنار رفتن دولت امینی او نیز خانهنشین شد حتی کار قضایی، که مستشاری دیوان عالی تمیز بود را، کنار نهاد و کسانی که با اقدامات او مخالف بودند، برایش پاپوش درست کردند.[11]
دلایل انزجار شاه از الموتی
الموتی در یک مصاحبه مطبوعاتی سپهبد آزموده را که دادستانی دکتر مصدق و همکاران او را در دادگاهای نظامی برعهده داشت و گفته میشود شخصا حسین فاطمی را تیرباران کرد؛ آیشمن ایران خواند و با این اقداماتش بیش از پیش شاه را خشمگین کرد[12] طلوعی که در آن زمان سردبیر مجله خواندنیها بود در طی یک مصاحبه با ایشان، در مورد تحولاتی که در وزارت داگستری روی داده است که اساسیترین تحول در کلیه دستگاهها بوده است و اینکه تنها دستگاهی است که گاه و بیگاه تکانی به دولت میداده است و محاکمات و پروندههایی که در شرف تکمیل است، صورت گرفت. انتشار این مصاحبه بخصوص عکس آقای الموتی در روی جلد مجلهی خواندنیها خیلی شاه را ناراحت کرد، امیرانی، مدیر خواندنیها هم که با دربار بیارتباط نبوده است، از این جریان ناراضی بود و برای جبران آن تصمیم گرفت، چند مقاله و شعر انتقادی درباره دولت و دادگستری چاپ کند، چند هفته بعد که الموتی را دیدم از انتشار این مطالب در خواندنیها گلمند بود و من هم موضوع عصبانیت شاه را گفتم که از چاپ عکس و مصاحبه شما خیلی عصبانی شده و امیرانی برای جبران آن قضیه این مطالب را چاپ کرد، الموتی گفت: ... عیبی ندارد بلاخره دم خود آقا را هم قیچی خواهیم کرد...).[13]
مخالفانش ذهن شاه را نسبت به الموتی مشوش نمودند؛ ولی الموتی از اقدامات خود کاملا راضی بود و میگفت: تا آنجا که توانستم در سمت دادگستری دزدان را تحت تعقیب قرار دادم.[14]
پایان کار الموتی
الموتی بعد از وزارت دچار کسالت شد و در سال 1344ش. درگذشت از وی تشیع جنازه مفصلی به عمل آمد و عدهای از مقامات قضایی جنازهی او را تشیع کردند که ماموران سازمان امنیت و شهرداری به شاه گزارش دادند. در یکی از اعیاد که مراسم سلام بود، وقتی محمد سروریرییس دیوان عالی کشور اظهار نمود تمام قضات وطنپرست و شاهدوست هستند شاه متحیر شد و گفت تمام قضات؟ حتی آنهایی که زیر جنازه الموتی رفته بودند؟ که در اینجا اشاره شاه به مرتضی ویشکاییرییس دادگاه تجدید نظر انتظامی قضات بود که در کنار سروری ایستاده بود و با الموتی مناسبات حسنهای داشت فردای آن روز وزیر دادگستری ورییس دیوان تمیز به اخراج دوستان الموتی پرداختند و ویشکایی و پسرش را که ریاست بانک رهنی بود را هم بازداشت کردند؛ زیرا به اتفاق پدرش در مراسم تشیع الموتی شرکت کرده بودند از ریاست بانک معزول نمودند و دادگستری و ارکان دولت را از یاران و دوستان الموتی پاک نمودند.[15]
اقدامات سيد نورالدين الموتي براي ديار الموت و روستاي ورك
ايشان راه ارتباطي الموت به قزوين از جاده اكبر آباد را پايگذاري كردند و اولين مسير ارتباطي ديار الموت را به قزوين به انجام رساندند.در ذهن و خاطرات مردم الموت جايگاه ويژه اي دارد .ايشان درست است كه مدتي در حذب توده بوده اند ولي بعد از كار خود پشيمان و به جركه انقلابي ها پيوستند و به گفته استاد عزيزم (م.ز) توسط آيت الله طالقاني ملقب به آقا نور گرديدند.و ايشان را به اسم آقا نور نيز ميشناسند.
در جريان مالكيت منطقه پيچ بن كه به دست وركي ها انجام شد سيد نورالدين الموتي به همرا آقاي خلعتبري ملك پيچ بن را مبلغ حدود ۱۰۰۰۰۰تومان خريداري كردند به نفع مردم و قرار بود پولي كه مردم جمع كرده بودند براي بازگرداندن به آقاي الموتي و تغيير سند به نام وركي ها اين ميان باشيطنت عده اي در اين ميان پول را نرساندند و سند برنگشت.و اين قضيه باقي ماند تا پارسال كه پسران سيد نورالدين الموتي سند را به نفع مردم ورك برگردانده و هم اكنون در حال انجام مراحل قانوني ميباشد.
[1]. عاقلی، باقر؛ شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، گفتارعلمی، 1380، ص 174 و دکتر امینی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، ص 121 ـ 122.
[2]. همان ص175 و عاقلی، باقر؛ نخست وزیران ایران از مشروطیت تا انقلاب، تهران، جاویدان، 1372 ص902و903.
[3]. عاقلی شرح حال رجال...، پیشین، ص175 و دکتر امینی به روایت اسناد ..، پیشین، ص 121.
[4]. امینی، علی، خاطرات دکتر امینی، تهران، اصالت تنشیر، 1377، ص98-99.
[5]. عاقلی، شرح حال رجال ...، پیشین، ص 175.
[6]. نخست وزیرا ایران از مشروطیت تا انقلا، 903و 905.
[7]. طلوعی، محمود، جهره ها و یادها، تهران، علم,، 1381، ص 91.
[8] . لقب یک سردار رومیبه معنای خون خوار می باشد.
[9]. همان ص92 و از ظهور تا سقوط، پیشین، ج دوم، 861 و862 .
[10]. نخست وزیران ایران ازمشروطیت تا انقلاب، پیشین، 903-905 و عاقلی، شرح حال رجال سیاسی پیشین، ....، ص 175و 176.
[11]. طلوعی، محمود؛ ازظهور تا سقوط، تهران، اطلاعات، 1373، ص 861 ـ862.
[12]. ایشمن: جنایتکار معروف نازی بود که به اتهام مباشرت در کشتار میلیونها یهودی در اسرائیل محاکمه و اعدام شد. طلوعی، از ظهور تا سقوط، پیشین، ج 2، ص 308.
نگارنده وبلاگورك
[13]. طلوعی، پیشین، ص 860 تا 863.
[14]. نخست وزیران ایران..، پیشین، ص 1018 و عاقلی، شرح حال رجال سیاسی...، پیشین، ص 176 و 175.
[15]. دکتر امینی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 182.